صفحه اصلی
کتاب های نشر مخاطب
نمایندگی ها
نمایندگی های پخش
نمایندگی های فروش
درباره ما
تماس با ما
صفحه اصلی
کتاب های نشر مخاطب
نمایندگی ها
نمایندگی های پخش
نمایندگی های فروش
درباره ما
تماس با ما
کتاب های نشر مخاطب - کتاب های تخصصی حقوق و علوم سیاسی
Home
-
کتاب های نشر مخاطب
-
تالیف
-
جزئیات کتاب
جستجوی پیشرفته
عنوان
<انتخاب گروه>
ترجمه
تالیف
مولف:
مترجم:
نظریه ها و فرانظریه ها در روابط بین الملل
نوع: تالیف
مولف: سید جلال دهقانی فیروزآبادی
ناشر:
نشر مخاطب
سال انتشار:
1394
قیمت: 17000 تومان
تماس
تاریخ ایجاد: 1394/07/29
آخرین ویرایش: 1394/07/29
بازدید: 8865
معرفی کتاب
معرفی کتاب نظریه ها و فرانظریه ها در روابط بین الملل
نظريهها و رويكردهاي نظري مختلف و متعارضي در رشته روابط بينالملل ساخته و پرداخته شده است. برخي از اين رهيافتهاي نظري پيش از تأسيس و تكوين رشته مستقل روابط بينالملل در سال 1919 وجود داشتند. اما غالب اين رويكردها و نظريهها پس از شكلگيري رشته روابط بينالملل و به ويژه پس از جنگ جهاني دوم تدوين و تكامل يافتند؛ به گونهاي كه امروزه نظريههاي روابط بينالملل جزيي از واقعيت اين ديسيپلين علمي به شمار ميروند. هر يك از اين نظريهها از منظر خاصي به جهان روابط بينالملل و پديدههاي بينالمللي مينگرد و تبيين و تفسير متفاوتي از آن ارائه ميدهد و توصيه و تجويز مختلفي نيز در مورد آن دارد. براين اساس، نظريهپردازي بهعنوان يك كنش معرفتي، يكي از مهمترين اهداف مطالعات روابط بينالملل است.
با عنايت به نقش و كاركرد نظريهها در درك، فهم، توضيح و تفسير روابط بينالملل، از يك سو، و آثار عملي و سياستگذارانه آنها از سوي ديگر، واكاوي ماهيت، اهداف و انواع نظريههاي روابط بينالملل و فرايند نظريهپردازي بهعنوان معرفت نوع دوم اهميت و ضرورت مييابد. از اين رو، تقرير و تشريح نظريههاي روابط بينالملل و تبيين چگونگي و فرايند نظريهپردازي يكي از موضوعات و مباحث مهم روابط بينالملل ميباشد كه در دهههاي اخير رونق و رواج بسياري يافته است.
توضيح نظريهها و تبيين چگونگي پردازش آنها در چارچوب فرانظريه صورت ميگيرد؛ به طوري كه توضيح ماهيت، هويت و قدرت تبيين نظريههاي مختلف و فرايند پردازش آنها نيز ارزش معرفتي دارد و جزئي از فعاليت علمي به شمار ميرود. فرانظريه روابط بينالملل درصدد پاسخگويي به اين پرسش معرفتي است كه يك نظريه خوب و مطلوب روابط بينالملل چگونه است و چه ويژگيهايي دارد. از اين رو، فرانظريه بخشي از تلاش و تحقيق براي تبيين موضوع اصلي روابط بينالملل بهصورت غيرمستقيم است، زيرا اگر اين ادعا درست باشد كه دستكم بخشي از معناي واقعيت بستگي به نظريه دارد، و اين كه نظريه نيز براي اثبات صحت و صدق خود وابسته به فرانظريه است، فرانظريه در روابط بينالملل از جايگاه والايي برخوردار ميباشد. پس فرانظريه، همانگونه كه در فصل اول توضيح داده خواهد شد، به معناي نظريهاي درباره نظريه نه تنها انحراف از موضوع اصلي روابط بينالملل نيست بلكه در متن رشته روابط بينالملل قرار دارد.
بنابراين، فهم و درك و تحليل درست روابط بينالملل در گرو شناخت دقيق و عميق نظريههاي روابط بينالملل است؛ به گونهاي كه ميتوان ادعا كرد كه بدون نظريه نميتوان روابط بينالملل را به خوبي درك و فهم كرد، زيرا هيچ كس فارغ از نظريه به جهان روابط بينالملل نمينگرد و آن را دريافت نميكند. بدين ترتيب، برداشت درست از واقعيتها و پديدههاي بينالمللي مستلزم شناخت صحيح از نظريههاي تبيينكننده آنها ميباشد. اين امر اهميت و ضرورت مطالعه و توضيح نظريهها و فرانظريههاي روابط بينالملل بهعنوان هدف اصلي اين كتاب را موجه ميسازد.
بنابراين، در اين كتاب، از يك سو، در بخش اول، تلاش ميشود تا فرانظريههاي روابط بينالملل توضيح داده شود. به منظور تأمين اين هدف نخست معنا و مفهوم فرانظريه و فرانظريهپردازي و جايگاه آن در روابط بينالملل بررسي ميشود. سپس هريك از فرانظريههايي كه نظريههاي روابط بينالملل برپايه آنها تكوين مييابد تقرير و تبيين ميشود. از سوي ديگر، در بخش دوم، پس از بحث و بررسي نظريه و نظريهپردازي در روابط بينالملل، مهمترين نظريههاي روابط بينالملل مرور ميشود. ملاك اهميت نظريهها نيز ميزان تأثيرگذاري و رواج آنها در رشته روابط بينالملل است. ميزان تأثيرگذاري نيز، همانگونه كه در فصل سوم استدلال خواهد شد، برحسب حضور مؤثر و تعيينكننده نظريه در مناظرههاي شكلدهنده به دانش نظري روابط بينالملل تعريف ميشود.
بيان چند نكته ديگر، كه در اين كتاب به طور مستقيم و غيرمستقيم به آنها پرداخته ميشود، نيز ضرورت دارد؛ نكاتي كه انتظاري را كه ما بايد از نظريهها و فرانظريههاي روابط بينالملل داشته باشيم تعيين و تعريف ميكنند. اول، رشته و دانش روابط بينالملل به ويژه نظريههاي روابط بينالملل، همانگونه كه استنلي هافمن و استيو اسميت تصريح ميكنند، ساخته و پرداخته محافل و مراكز علمي و دانشگاهي آمريكاست. به گونهاي كه ساير ملتها و كشورها، حتي اروپايي، نقش و سهم اندك و حاشيهاي در تأسيس، تدوين، توسعه و تكامل اين حوزه معرفتي داشتهاند. تنها پس از فروپاشي شوروي است كه محافل علمي اروپايي درصدد ايفاي نقش فعالتر و سازندهتري برآمدهاند. تنها مورد استثناء شكلگيري مكتب انگليسي در محافل دانشگاهي بريتانيا بوده است.
تكوين و تكامل نظريهها و رهيافتهاي نظري غالب و رايج در رشته روابط بينالملل در محافل دانشگاهي و نظري آمريكا يا حتي غرب، دلالتها و پيامدهاي نظري و عملي خاص خود دارد كه بايد مدنظر قرار داد. اولاً، با توجه به زمينهمندي و فرهنگزدگي نظريهها، رشد و نمو نظريههاي روابط بينالملل در بافتارها و ساختارهاي فكري و فرهنگي آمريكايي و غربي، آنها را سرشار و پربار از دغدغههاي آنان ميكند. واقعيتي كه به جز اثباتگرايي خام و اوليه همه مكاتب فلسفي و فرانظريههاي رايج در روابط بينالملل كم وبيش به آن اذعان دارند.
ثانياً، همانطور كه رابرت كاكس ميگويد، از آنجا كه هر نظريهاي در جايي، توسط كسي و با هدفي تكوين يافته و تدوين ميشود، و هيچ نظريه خنثي و بيطرفي عملاً وجود خارجي ندارد، نظريههاي روابط بينالملل متضمن اهداف و مقاصد خاص هستند. ماهيت زمينهپرورده نظريههاي روابط بينالملل بر آن دلالت دارد كه اهداف آنها، دستكم بهصورت ضمني و ناخواسته و ناخودآگاه، تحت تأثير آرمانها و آماج بافتاري است كه در آن تدوين و تكوين يافتهاند. باز واقعيتي كه به جز تجربهباوران و علمگرايان افراطي به درستي آن اعتراف ميكنند.
ثالثاً، زمينهمندي و هدفمندي نظريههاي روابط بينالملل حاكي از اين امر است كه آنها بازتاب دهنده تجارب و بيانگر مسائل جامعه يا جوامعي هستند كه در آن ساخته و پرداخته شدهاند. به گونهاي كه نظريههاي روابط بينالملل حاصل تجارب خاص انساني اعم از عيني، ذهني، شخصي و اجتماعي در مواجهه با مسائل و مشكلاتي هستند كه نظريهپرداز و جامعه او با آنها روبهرو بودهاند. از اين رو، به رغم ادعاي عموميت و شموليت بعضي از نظريهها، آنها تجارب و مسائل همه بشريت را، دستكم به، يك ميزان منعكس نميسازند.
رابعاً، نظريههاي روابط بينالملل براساس اهداف، تجارب و مسائل خاصي كه دارند، راهحلها، توصيهها و تجويزهاي عملي و نظري خاصي را نيز ارائه ميدهند؛ به طوري كه چگونگي تلقي و تجربه واقعيت و مسائل بينالمللي در نظريهها به راهحلها، توصيهها و تجويزهاي نظري متفاوتي از سوي آنها ميانجامد. حتي اگر نظريه را كاملاً عيني و عاري از ارزش بدانيم كه خالي از توصيه و تجويز است، باز بدان معنا نيست كه امكان استفاده تجويزي از آنها در سطح كاربردي و سياستگذاري وجود ندارد.
دوم، براساس زمينهمندي، هدفمندي و فرهنگ پروردگي نظريههاي روابط بينالملل، نبايد انتظار داشت كه آنها همه آرمانها و آمال بشر را منعكس سازند و براي همه مشكلات جوامع بشري راه حل ارائه دهند. همچنين نبايد توقع داشت كه آماج و اهداف همه كشورها و جوامع به يك ميزان در اين نظريهها بازتاب يابد و براي مشكلات آنها راهحل ارائه شده باشد. بلكه، همانگونه كه گفته شد، نظريههاي روابط بينالملل به طور گزينشي عمل ميكنند و اهداف و مسائل خاصي را منعكس ميسازند كه لزوماً فراگير و جهانشمول نميباشد.
سوم، درك و فهم نظريههاي روابط بينالملل مستلزم و نيازمند خوانش و دانش انتقادي است؛ به گونهاي كه بايد در هر دو سطح تدوين و توجيه، به اهداف و عواقب آنها انديشيد و به نقل و تقليد صرف آنها نپرداخت. البته ناگفته پيداست كه دانش و خوانش انتقادي خود در گرو شناخت و معرفت دانش نظري موجود است؛ به گونهاي كه در صورتي ميتوان به نقد نظريههاي موجود پرداخت كه از آنها شناخت دقيق و عميق داشت. از اين رو، براي نقد نظريههاي متعارف و رايج در روابط بينالملل نخست بايد آنها را به دقت خواند و فهميد، چون بدون فهم و درك درست و دقيق نظريههاي موجود و مباني فرانظري و فلسفي آنها نه ميتوان به نقد آنها پرداخت و نه ميتوان فراتر از آنها رفت.
چهارم، فراتر رفتن از نظريههاي روابط بينالملل موجود، نيازمند فراگرفتن آنهاست. از اين رو، براين اعتقادم كه نظريه بومي و ايراني و اسلامي روابط بينالملل، هم ممكن است و هم مطلوب، ولي درانداختنِ چنين نظريهاي بدون پرداختن به نظريههاي موجود ناممكن و حتي ناموجه است، چرا كه نخست بايد نقص، نقصان و ناكارآمدي نظريههاي موجود را بهصورت مستدل و مستند برمَلا ساخت تا ساختن و پرداختن نظريهاي ديگر مدلّل و موجه گردد. حتي به فرض اينكه پرداختن يك نظريه بومي هيچ ارتباط منطقي با ساير نظريههاي روابط بينالملل نداشته باشد، دستكم در مقام مقايسه و تطبيق اين دو، شناخت نظريههاي موجود و متعارف در علم روابط بينالملل يك ضرورت معرفتي است.
پنجم، براساس آنچه آمد، نقد و ارزيابي نظريههاي موجود در روابط بينالملل اگرچه لازم و ضروري است ولي براي نقد در ابتدا بايد نظريهها و فرانظريههاي روابط بينالملل را تقرير و تشريح كرد. هدف اين كتاب بيش از آنكه نقد و ارزيابي نظريههاي روابط بينالملل باشد، توضيح و تقرير آنهاست. نقد و ارزيابي نظريههاي روابط بينالملل فرصت و فضاي ديگري ميطلبد كه اميدوارم در چارچوب تأليف كتاب مستقل ديگري تحقق يابد. صاحب اين قلم با همكاري صاحبنظران ديگر درصددند كه در آيندة نزديك به اين مهم جامه عمل بپوشانند.
ششم، آموزش و آموختن نظريههاي رايج در روابط بينالملل، از منظر سياستگذارانه نيز ضرورت و اهميت دارد. از آنجا كه نظريههاي حاكم بر روابط بينالملل به ذهنيت تصميمگيرندگان بسياري از كشورها شكل ميدهند، تصميمگيري و سياستگذاري اين كشورها در چارچوب اين نظريهها صورت ميگيرد. از اين رو، از يك طرف، درك و فهم رفتار و سياستها در روابط بينالملل مستلزم شناخت دقيق اين نظريهها ميباشد. از طرف ديگر، چون تصميمگيري و سياستگذاري واقع بينانه نيازمند شناخت درست ذهنيت و عقلانيت ساير بازيگران بينالمللي است، درك و دريافت مباني نظري شكلدهنده به اين ذهنيت و عقلانيت ضرورت مييابد. افزون براين، هدف اصلي مطالعه و آموزش روابط بينالملل شناخت بهتر و بيشتر از چگونگي و چرايي رفتار كشورها در نظام بينالملل جهت خدمت به منافع ملي كشور است. تحقق و تأمين اين هدف نيز نيازمند آگاهي از اهداف و انگيزههاي رفتاري كشورها ميباشد. فهم نظريههاي روابط بينالملل كمك ميكند تا اين هدف محقق گردد.
هفتم، از يك سو، عامگرايي نظري در قالب پردازش و پذيرش فراروايتهاي نظري و نظريههاي جهانشمول نبايد ما را از درك ماهيت زمينهپرورده و فرهنگزده نظريههاي روابط بينالملل بازدارد. اما، از سوي ديگر، براي پرهيز از عينيتگرايي و مطلقگرايي نظري و مواجهه عالمانه با آن نبايد در دامِ دامنسوزِ نسبيگرايي معرفتي و نظري افتاد. نسبيگرايي معرفتي به مراتب از عينيگرايي و عامگرايي معرفتي مضرتر و مخربتر است، چون سرانجام نسبيگرايي معرفتي و نظري خلط علم و شبهعلم و پوچگرايي و هيچانگاري است كه حيات فردي و اجتماعي را از معنا تهي ميكند.
بنابراين، اين واقعيت كه معرفت و نظريه تحت تأثير بافتار و ساختار اجتماعي و فرهنگي قرار ميگيرد متضمن و مستلزم نسبيگرايي معرفتشناختي نيست. به بيان ديگر، زمينهمندي و فرهنگزدگي نظريههاي روابط بينالملل بدين معنا نيست كه همه آنها از ارزش معرفتي يكساني برخوردارند يا اينكه همه آنها صادقند. زمينهپروردگي نظريهها بر اين امر دلالت دارد كه كاربست يك نظريه محصول يك محيط اجتماعي و فرهنگي براي تحليل مسائل محيط ديگر با محدوديتهايي روبهروست. چون هر جامعهاي داراي ارزشها و هنجارهاي خاصي است كه برمعارف و نظريههاي توليدشده در آنها تأثير ميگذارد. اما از سوي ديگر، صدق و كذب نظريهها را ميتوان بر پايه ملاكها و معيارهاي مشترك و مطلق يا دستكم مورد توافق سنجيد و ارزيابي كرد. اگرچه، همانطور كه توضيح داده خواهد شد، در اثر وجود نظريههاي مختلفِ صدق اين ملاكها و معيارها نيز مورد اختلافنظر است؛ به گونهاي كه فرانظريهها و نظريههاي مختلف روابط بينالملل، بر اساس يكي از نظريههاي صدق، به معيارها و ملاكهاي متفاوتي قائلند.
در پايان از همه كساني كه به چاپ و انتشار اين كتاب كمك كردند تشكر ميكنم. بيش و پيش از هرچيز قدردان صبر و حوصله خانوادهام هستم كه امكان و فرصت نگارش كتاب را فراهم آوردند. سعي و كوشش دستاندركاران نشر مخاطب براي چاپ و انتشار مطلوب كتاب نيز شايسته تقدير است. اميدوارم كه اين كتاب براي دانشجويان و دانشپژوهان علوم سياسي و روابط بينالملل و جامعه علمي كشور سودمند باشد.
سيدجلال دهقاني فيروزآبادي
تهرانـ دهم مردادماه 1394
Instagram
66958225
info@mokhatabbook.com
تماس با ما
بالا برو