كتاب «حكمراني جهاني و نظام ملل متحد»، تحليلي جامع در مورد تغييرات فزاينده در نظم جهاني در آغاز سده بيستويكم ارائه ميدهد و در اين راستا، روند گذر از حكمراني بينالمللي به حكمراني جهاني را بررسي ميكند و بر دگرگونيهاي بنيادين، بازيگران، دستوركارها، تصميمگيري جمعي و نقش نظام ملل متحد تاكيد مينهد. كتاب حاضر كه حاصل پژوهشي در دانشگاه ملل متحد است يكي از كوششهاي مهم در جهت تبيين نقش بهتر نظام مللمتحد در عرصه جهاني است كه از غناي نظري عميقي در اين زمينه برخوردار مي باشد و ميتواند منبع مناسبي براي دانشجويان و پژوهشگران سازمانهاي بينالمللي به ويژه سازمان ملل متحد باشد. از آنجا كه سازمان ملل متحد الگو و مدلي از يك سازمان بينالمللي جهانشمول تلقي ميشود، اين سازمان محور اصلي مطالعه پيشرو بوده و ارتباط آن با مقوله نوظهور حكمراني جهاني مورد واكاوي قرار ميگيرد.
همانگونه كه ميدانيم سازمان ملل متحد كه با هدف اوليه حفظ صلح و امنيت بينالمللي در 1945 تأسيس شد، امروزه فعاليتهايش تقريباً تمامي زمينههاي مربوط به حيات بشري را دربرگرفته و انعكاسي از خواستهاي جهاني براي دستيابي به صلح است. اين سازمان از بدو تأسيس خود بيش از هر نهاد ديگري مورد انتظار مردم جهان براي تأمين خواستهاي خود بوده و در عين حال اقدامات، نهادها، ايدهها و موضوعات مطرح شده توسط آن، موضوع بررسي و ارزيابي نويسندگان و انديشمندان قرار گرفته است.
اوضاع و احوال جهاني از زمان تأسيس ملل متحد تغيير زيادي يافته و دگرگوني جهان در تمامي ابعاد اقتصادي، اجتماعي، سياسي و بهويژه مشكلات و علائق بشري، توجه بيشتري را به چگونگي نقش اين سازمان در آينده برانگيخته است. در حاليكه ملل متحد با هدف اوليه صلح و امنيت بوجود آمد، وليكن در عمل بيشتر فعاليتهايش در زمينه اقتصادي، اجتماعي، ظهور بازيگران جديد بينالمللي در كنار دولتها و سازمانهاي بينالمللي دولتي همچون شركتهاي تجاري و سازمانهاي غيردولتي به پيچيدهتر شدن نقش سازمان ملل متحد انجاميده است. بدين سان، وسعت انتظارات جهاني از اين سازمان و از طرفي واقعيتها و امكانات اين سازمان موجد چالشهاي بسياري شده كه تلاش در راه تقويت ساختار و فرآيندهاي آن در دستوركار جهاني قرار گرفته است. سازمان ملل متحد يك تجربه منحصربهفرد همكاري است كه در تاريخ بشري براي همكاريهاي بينالمللي بوجودآمد و مورد نياز جهان به ويژه در شرايط حاضر مي باشد.
درك جايگاه و نقش سازمان ملل متحد با توجه به ابعاد مشكلات جهاني كه ملل متحد با آن روبروست بسيار پيچيده است. نگاهي به مجموعه سازمانها و وظايف بسيار متنوع آنها كه نظام ملل متحد مسئوليت اصلي رسيدگي به آنها را دارد، بسيار دشوار است و امروزه از ملل متحد خواسته مي شود بيش از هر زمان ديگر در گذشته، راجع به آنها اقدام كند، حتي اگر منابع براي انجام اين كارها نسبتاً محدودتر شده باشد. به دلايل زيادي، امروزه ارزيابي جديدي از چندجانبهگرايي وجود دارد و پيشنهادهاي زيادي براي اصلاح و تقويت ملل متحد ارائه شده است.
از آنجا كه موضوع سازمانهاي بينالمللي و تحولات جهاني تاثيرگذار بر آنها موضوعي بينرشتهاي محسوب ميشود، نيازمند تدقيق آن در هر دو حوزه مطالعاتي حقوق و علوم سياسي است. الزام دانشجويان اين دو رشته به گذراندن درس سازمانهاي بينالمللي در مقاطع مختلف تحصيلي بهروشني بيانگر اهميت و جايگاه اين زمينه مطالعاتي است. اين در حالي است كه ادبيات نظري ملل متحد و بههنگامسازي آن بر اساس روندها و پويشهاي دگرگونشونده بينالمللي نيازمند غنا و بذل مساعي علمي بيشتري است. از اين رو، كتاب حاضر منبع ارزشمندي براي دانشجويان رشتههاي علوم سياسي، روابط بينالملل و حقوق بينالملل بهويژه در مقطع كارشناسي ارشد و دكتري جهت ارتقاء سطح دانش و بينش خود در زمينه مطالعات نهادي بينالمللي به شمار ميآيد.